ابومسلم، معروفترین تیم فوتبال مشهد چطور پا گرفت؟
حسین نخعی شریف| باشگاه فوتبال ابومسلم مشهد یکی از باشگاههای قدیمی و بااصالت ایران است که از دهه۵۰ تا امروز فعال است. این فعالیت البته همیشه تدوام نداشته و در برهههای زمانی مختلف، شده است که هیچ نامونشانی از این باشگاه خراسانی در فوتبال کشور نباشد؛ کما اینکه از فصل۱۳۹۲ فوتبال ایران که ابومسلم بهدلیل نداشتن حامی مالی آخرین حضور فوتبالی خود را در کشور تجربه کرده تا امسال، هیچ نشانی از آن نبوده است.
امسال، اما داستان فرق میکند و تیم قدیمی مشهدیها دوباره با نام «ابومسلم ثامن» برگشته است. اگرچه این برگشت مربوط به لیگ دسته سوم فوتبال ایران است، اما برای مشهدیها و دوستداران این تیم چندان مهم نیست. آنها هر بازی به ورزشگاه امامرضا (ع) میروند تا از تیم خودشان حمایت کنند. حضور پرشور همین تماشاگران در مسابقات ابومسلم سبب شده است که در این شماره تاریخو هویت به شکلگیری و رشد این تیم مشهدی بپردازیم.
متولد ۱۳۵۳ مشهد
هرچند عدهای تشکیل باشگاه ابومسلم را به سال۱۳۴۹ و متشکل از فوتبالیستهای محله سهراه شاهعباس مشهد (سهراه کاشانی) میدانند، آنچه ذکر شده، روایت تیمی محلی است که تنها نام ابومسلم داشته است؛ ازاینرو تا اواخر سال۱۳۵۲ در هیچ جریده و روزنامهای نامی از باشگاه و حتی تیمی به نام ابومسلم خراسان ذکر نشده است. حاجمهدیقیاسی، اولین سرمربی این تیم، در گفتوگو با نگارنده نیز بهطور ویژه تأکید کرد ابومسلم بههیچعنوان از یک محله نبوده است و بازیکنانی که در این تیم حضور داشتهاند از کل شهر مشهد بوده و تنها برادران اعظم (حسن و حسین) ازمحله سهراه شاه عباس، عضواین تیم بودهاند.
حشمتخان مهاجرانی نیز در قسمتی از خاطرات خود با تأکید بر این موضوع گفته است: علاقه به تاریخ و ادبیات در خانواده ما موروثی است؛ ازاینرو برادرانم تیمهای محلی را که تحتپوشش داشتند، با نامهای سربداران، پارس، سیاهجامگان و در انتها ابومسلم روانه مسابقات کردند و همیننام آخر را هم برای باشگاه انتخاب کردند.
بهروایت اسناد، اصغر مهاجرانی سال۱۳۳۷ با کسب مجوز از پرویز خسروانی، مالک باشگاه تاج، اقدام به تأسیس باشگاهی همنام در مشهد کرده، همانگونه که عباسعبداللهیان چنین امتیازی را از دکترعباساکرامی، مالک باشگاه شاهین، اخذ و تا زمان انحلال باشگاه شاهین، رقابت اصلی فوتبالیهای مشهد، میان این دو تیم بوده است. البته اواسط دهه۴۰ باشگاه پاس نیز با کسب مجوز از همنام تهرانی خود، بهعنوان ضلع سوم به این رقابت وارد میشود.
در سال۱۳۴۳ مهندس شهرستانی، مدیرعامل شرکت برق، اقدام به تشکیل باشگاه برق و بهتبع آن تیم فوتبال برق میکند که پس از مدتی نام آن به آریا تغییر مییابد. با انحلال باشگاه شاهین در تیرماه ۱۳۴۶ بازیکنان این تیم پس از مدتی انتظار، غالبا به باشگاه آریا میپیوندند و تعداد کمی هم به عضویت پاس در میآیند و ازاینپس تا سال۱۳۵۳ تنور باشگاههای مشهد توسط این دو تیم گرم نگه داشته میشود.
رغبتنداشتن فوتبالیستهای شاخص به عضویت در تاج مشهد، مخالفت فدراسیون فوتبال با حضور تیمهای همنام در جام تختجمشید و از همه مهمتر افول قدرت خسروانی و باشگاه تاج در مقابل کامبیز آتابای، رئیس فدراسیون فوتبال، برادران مهاجرانی را که افرادی سیاسی و باتدبیر هستند، برآن میدارد تا با نام جدیدی در مسابقات حضور یابند؛ البته ناکامی ممتد آریا و پاس در رقابتهای زیرگروه باشگاههای کشور و راه نیافتن به جمع تیمهای برتر نیز مزید بر علت شد تا ابومسلم شکل بگیرد. ازاینرو سال۱۳۵۳ آگهی ثبت باشگاه ابومسلم در جراید درج و ابومسلم با مالکیت اصغر مهاجرانی (مالک سابق باشگاه تاج مشهد) ثبت رسمی شد.

نمایی از مراسم آغازین مسابقه پرسپولیس و ابومسلم در هفته بیستویکم دوازدهمین دوره جام تختجمشید پنجشنبه ۲۲مهرماه ۱۳۵۵ امجدیه- محمود ابراهیمزاده و علی پروین درحضور محمدصالحی، داور
حضور در جام تختجمشید
ابومسلم پس از تشکیل در سال۱۳۵۳ بلافاصله در رقابتهای زیرگروه لیگ به میدان رفت و باوجود میزبانی نتوانست به لیگ سوم تختجمشید صعود کند، اما با افزایش تعداد تیمهای اینجام از دوازده به شانزده تیم، با تکماده به جام سوم رسید. آنها در زیرگروه با لباس قرمز در رقابتها حاضر شدند و بعد لباس راهراه سپید و مشکی را انتخاب کردند و هنگامی که به لیگ تخت جمشید راه یافتند، لباس مشکی و قرمز آثمیلان ایتالیا را الگو قرار دادند و با تغییراتی که بر جذابیت و چشمنوازی آن افزود، لباس معروف خودشان را پوشیدند.
ابومسلم در لیگ سوم تختجمشید که اواخر اسفند ۱۳۵۳ آغاز شد، با ترکیبی کاملا غیربومی و با مربیگری عباسرضوی، نیمفصل اول را ضعیف و متزلزل آغاز کرد، اما با تغییر مربی و استفاده مجدد از حاج مهدیقیاسی در پایان فصل در جایگاه پنجم قرار گرفت و بهترین تیم شهرستانی شد. آنها در لیگ چهارم با مشکل مواجه شدند و تنها پس از دو فصل حضور در سطح اول، مسافر لیگ دو شدند.
آنها سال۱۳۵۶ با تغییر و تحولات بسیار و سپردن مجدد سکان هدایت تیمشان به یک غیربومی (محسنحاجنصرالله) در دستهدوم کار را آغاز کردند و در یک رقابت میلیمتری با سپیدرود رشت، آرارات تهران و رستاخیز خرمشهر، راهی دسته اول شدند، درحالیکه بین راه مربیشان را هم تعویض کرده و فرامرز نهاوندی را برای نشستن روی نیکمت آورده بودند. ابومسلمیها برای حضور پرقدرت در بالاترین سطح فوتبال کشور، مجددا سراغ مرد نامآشنای فوتبال خراسان، یعنی حاجمهدیقیاسی رفتند.
اما ناتمام ماندن رقابتهای لیگششم تختجمشید در سال۱۳۵۷ عملا پایانی بود بر راه ابومسلم و برادران مهاجرانی. بعد ازآن هرتیمی که به نام ابومسلم در رقابتهای کشوری شرکت کرده، نهتنها غیرشخصی بوده که نامش همراه با پسوند یا پیشوندی ادا شده است.
سالهای دور از کشور (۱۳۵۸ تا ۱۳۶۹)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عملا تا سال۱۳۶۰ خبر چندانی از ورزش و فوتبال نیست و پسازآن، چراغ رقابتهای باشگاههای مشهد، آنهم نهچندان پرفروغ، روشن شد تا ابومسلم در اولینگام رقابت را به تیم تازهتأسیس هواپیمایی واگذار کند و این تیم اولین جامدار باشگاههای مشهد پس از انقلاب شود. ابومسلمیها درحالی در این مسابقات شرکت کردند که پروانه فعالیت باشگاه، توسط ادارهکل تربیتبدنی استان باطل شده بود.
جهانگیرزندهدل، علیرضاگیلعرب، مهدیعسگرخانی، حاجیخیامی، حاجیصیامی و سیدمهدیقیاسی، افرادی بودند که بدوناغراق اگر نبودند، ابومسلمی هم در این دوره نبود. آنها با گروگذاشتن اعتبارشان این تیم را به تعبیری از نو ساختند. در سالهای بعد، ابومسلم برای تصاحب عنوان قهرمانی باشگاههای مشهد و استان، با تیمهای هدف گلکار، توربو و پیام رقابت تنگاتنگی داشت، بهویژه با تیم پیام که سیطره مشکیها را بر فوتبال کاملا زیرورو کرد و به چالش کشید. پیام تنها تیمی بود که به غیراز ابومسلم، هوادار و تماشاگر درخورتوجهی داشت.
درایندوره افزایش هزینهها، دست نیاز تیمها را بهسوی کارخانهها و شرکتهای صنعتی کشاند تا شاهد ورود صنایع به ورزش باشیم، بهویژه که سایه شوم جنگ هم از سر کشور برداشته شده و دوران سازندگی آغاز شده بود. در چنین اوضاع و احوالی، ابومسلم با حمایتهای مهندس طیبی، مدیرعامل کارخانه شهد ایران، در سالهای۱۳۶۷و ۱۳۶۸ عملا در استان یکهتازی میکرد، هرچند در جام حذفی کشوری راه به جایی نبرد و در اولین دوره جام باشگاههای کشور در سال ۱۳۶۸ هم رقابت را در استان به پیام واگذار کرد تا اینتیم، به جای ابومسلم روانه مسابقات کشوری شود.
رفتوآمدهای آسانسوری ابومسلم (۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰)
اولین دوره جام آزادگان کشور، سال۱۳۷۰ با حضور دوازده تیم برگزار شد و ابومسلم با مربیگری حاجمهدیقیاسی و کمک سیدکاظمغیاثیان و سرپرستی جهانزندهدل، بهعنوان نماینده خراسان در این رقابتها حاضر شد که در پایان با کسب تنها ۱۰ امتیاز در قعر جدول قرار گرفت و سقوط کرد، اما، چون فدراسیون سال۱۳۷۱ دومین دوره جام آزادگان را با شانزده تیم برگزار کرد و ابومسلم نیز در استان خراسان اول شده بود، مجددا وارد کارزار لیگیک شد و در گروه دوم جام قرار گرفت. رقابتهای این دوره در دو گروه هشتتیمی برگزار شد و اینبار هم ابومسلم راه به جایی نبرد و هشتم شد.
آنها از چهارده بازی تنها یک پیروزی دشت کرده بودند تا مشخص شود دیگر با روش دلی و منابع محلی نمیشود در مقابل حریفان تادندانمسلح، کارزار کرد. مشکیپوشان هرچه که سال گذشته از قوانین عجیبوغریب آن سالهای فدراسیون فوتبال سود برده بودند، اینبار متضرر شدند تا ابومسلم روانه دسته سوم شود. همانقوانینی که استقلال را هم به این رده فرستاده بود. کمتوجهی مسئولان استانی که داستانی بسآشنا برای مشهدیهاست دو سال این تیم را درهمینسطح نگه داشت.
با آمدن مهدیدینورزاده بهعنوان سرمربی آنها سال۱۳۷۴ یکپله بالا آمدند تا شانس خود را درلیگ دستهدوم آزمایش کنند. مشکیها سرانجام پس از چنددوره ناکامی با مسئلهیابی علل ناکامیشان بههرطریقی که بود، خود را به یک منبع مالی مطمئن وصل کردند تا حداقل دغدغه مالی نداشته باشند. هرچندکه مشکل اصلی آنها که از بدو تشکیل نادیده گرفته شده بود، همچنان پابرجا بود: مشکل نداشتن زیرساختهای مناسب و تفکرسیستمی.
سالهای۱۳۷۵تا۱۳۷۷ با اسپانسری کارخانه خوشگوار مشهد، با مالکیت مهندس یزدی و با مدیریت دکتر محمودحاجرضاپور، سالهای طلایی این تیم بود تا فارغ از مسائل مادی فقط به فوتبال فکر کند، اما مسائل دستبهدست هم داد تا خوشگواریها اگر بار دیگر کلاهشان هم سمت ورزش بیفتد، رغبتی برای برداشتن آن نداشته باشند.
مشکیها پس از دو سال تلاش، سرانجام در سال سوم و درحالیکه خوشگوار فقط بخشی از هزینهها را متحمل شده بود، با مدیریت مهندس تکفلی، بهسختی جواز حضور مجدد در سطح اول فوتبال کشور را یافتند. بهاینترتیب ابومسلم پس از پنج فصل دوری از سطح اول فوتبال کشور در فصل ۱۳۷۸-۱۳۷۷، یعنی در هشتمین دوره جام آزادگان، مجددا در جمع شانزده تیم اینجام قرار گرفت و در پایان نیز در جایگاه هشتم نشست.
در فصل بعد، یعنی نهمین دوره جام آزادگان، ابومسلم با ۲۸ امتیاز، رتبه یازدهم را میان چهارده تیم حاضر کسب کرد و به لیگ دستهدوم سقوط کرد تا در دهمین و آخرین دوره جام آزادگان که با حضور دوازده تیم در فصل ۱۳۸۰-۱۳۷۹ برگزار شد، خراسان هیچسهمیهای نداشته باشد.

بازی با پرسپولیس در روزهای اوج ابومسلم
ابومسلم در لیگ برتر (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹)
برای مشهدیها، بعد از ابومسلم قبل انقلاب و حتی شاید فراتر از آن، نام ابومسلم ناجا دلنشین و یادآور خاطرات شیرین است. حضور بازیکنان سرباز، ثبات مدیریتی و از همه مهمتر بازیهای قدرتی که ورزشگاه سعدآباد مشهد را به قلعه عقابها معروف کرده بود، همهوهمه، دستاورد این سالهاست. دستاوردی که براثر سیاست غلط مسئولان نیرویانتظامی در سال۱۳۸۴ رنگ باخت و نهتنها منجر به نابودی ابومسلم شد، بلکه تیم مطرح و باریشه پاس را هم به بایگانی سپرد.
حضور کریمملاحی بهعنوان مدیرعامل و فرهادکاظمی بهعنوان سرمربی در اولین دوره لیگ برتر در فصل ۱۳۸۱-۱۳۸۰ ابومسلم ناجا را در میان چهارده تیم حاضر با چهل امتیاز در رتبه پنجم نشاند.
ابومسلم ناجا، فصل دوم با مربیگری محمودیاوری و در میانهراه فیروزکریمی، بین چهارده تیم حاضر با ۲۶ امتیاز رتبه دوازدهم را تصاحب کرد. آنها در لیگ سوم برتر در فصل ۱۳۸۳-۱۳۸۲ با سکانداری اکبرمیثاقیان رتبه دهم را با کسب ۲۹ امتیاز در میان چهارده تیم مال خود کردند. در فصل چهارم و درحالیکه تعداد تیمها به شانزده تیم افزایش یافته بود، مشکیپوشان خراسانی رتبه هشتم را با ۳۸ امتیاز تصاحب کردند، بازهم با مربیگری اکبرمیثاقیان.
در لیگ پنجم برتر ۱۳۸۵-۱۳۸۴ ابومسلم که زیرپوشش ایرانخودرو رفته بود، با کسب ۴۶امتیاز در جایگاه پنجم قرار گرفت تا بهترین تیم شهرستانی هم لقب بگیرد. این افتخار هم با اکبرمیثاقیان به دست آمد. ابومسلم در این سال تا یکقدمی حضور در جام باشگاههای آسیا هم رفت، اما در آخرین گام، مقابل دیدگان ۳۵ هزار تماشاگر مشتاق، بازی را با ناداوری مسعودمرادی، به صباباتری واگذار کرد و ناکام بزرگ جام حذفی شد.
شروع جنگ مالکیت برای تصاحب تیم منجر به آشکارشدن قراردادهای مشکوک بازیکنان و کادر فنی شد
ابومسلم در دوره ششم و در رقابتهای سال ۱۳۸۶-۱۳۸۵ با ۴۳امتیاز رتبه ششم را به دست آورد. اکبر میثاقیان و سپس خداداد عزیزی هدایت ابومسلم را در این فصل برعهده داشتند و پس از سالها حضور کریمملاحی بهعنوان مدیرعامل، دراین فصل ناصرشفق عهدهدار امور باشگاه شد.
ابومسلم در دوره هفتم لیگ برتر و با قرارگرفتن در جایگاه چهارم بهترین عنوان همه ادوار خود را با کسب پنجاه امتیاز به دست آورد. خداداد و پرویزمظلومی بهترتیب مربیان این تیم بودند. مصطفیبنیاسد هم مدیرعامل این تیم بود، تیمی که به اذعان همه کارشناسان پتانسیل قهرمانی داشت، اگر کمی اوضاع تیم آرامتر و حمایت ویژه استانی همراهش بود؛ البته نباید از صداقتنداشتن و ناکارآمدی مدیر نظامیاش هم بهسادگی گذشت.
نماینده خراسان فصل هشتم با ۳۵امتیاز در جایگاه پانزدهم قرار گرفت تا روز آخر از سقوط بگریزد و پیام، دیگر نماینده خراسان، در اولین و آخرین حضورش به همراه دو تیم دیگر سقوط کند. هادی برگیزر و سپس علیحنطه، سکانداران این تیم بودند. در رأس باشگاه هم بنیاسد و پس از او
حسین قاسمی قرار گرفتند، مردی که میخواست ژانتیگانا و استویچکوف را بهعنوان مربی به مشهد بیاورد، اما فقطوفقط حرف زد و وعدههای توخالی به هوادار تحویل داد. فروش سهام باشگاه هم در همین زمان کلید خورد، فاجعهای که هنوز هم پس از سالها معلوم نیست سهام به چهمیزان ریالی و چهتعداد فروخته شد و اکنون آن مبالغ کجاست. فصل نهم لیگ برتر و رقابتهای سال
۱۳۸۹-۱۳۸۸ برای ابومسلم آغاز یک پایان بود. مشکیپوشان با کسب رتبه هفدهم با لیگ برتر خداحافظی کردند، وداعی که دیگر به وصال مبدل نشد. ناصرپورمهدی و سپس علیحنطه بهعنوان مربی و مهدی زمان بهعنوان صاحبباشگاه، نقشآفرینان این اتفاق تلخ بودند، اتفاقی که البته شورای پنجنفره ورزش استان را هم باید در آن سهیم دانست، شورایی که بدونتحقیق و راستیآزمایی، فریب وعدههای مهدیزمان را خورد.
ابومسلم در سراشیبی
دهه۹۰ پر از اتفاقهای عجیبوغریب برای ابومسلم شد. شروع جنگ مالکیت برای تصاحب تیم منجر به آشکارشدن قراردادهای مشکوک بازیکنان و کادر فنی شد. پس از آن نحوه هزینهکرد وامهای دریافتی مالکان تیم به پشتوانه اعتبار باشگاه رو شد تا مشخص شود هیچگربهای محض رضای خدا، برای ابومسلم موش نگرفته است؛ پروندهای که پای همه مالکان ابومسلم بعد از خروج ناجا در آن گیر بود و هنوز هم هیچمسئولی پاسخ درستی به آن نداده است؛ حتی کلیات پرونده برخی از همین افراد که مدتی آبخنک هم خوردند، هیچگاه منتشر نشد تا حقیقت همچنان مهروموم بماند.
روشدن این تخلفات و ناتوانی مهدیزمان در اجرای تعهدات، دوباره پای شورای پنجنفره ورزش استان را به میان کشید. اینبار تیم به اسماعیل وفایی واگذار شد. شورای پنجنفره درحالی تیم را به وفایی واگذار کرد که همه دلسوختگان و اصحابرسانه با انتشار لیست بدهی و حتی پروندههای مفتوح وی در قوه قضاییه، مخالف این کار بودند؛ اما شد آنچه نباید میشد.
ابومسلم با همه این مشکلات در لیگ یک در فصل ۱۳۹۰-۱۳۸۹ با مربیگری سیدکاظمغیاثیان و بعد از او علیحنطه با رتبه دهم در دستهاول ماندگار شد. فصل بعد اینبار با مربیگری خدادادعزیزی در جایگاه ششم ایستاد. فصل ۱۳۹۲-۱۳۹۱ و در سومین حضور در لیگیک با مربیگری غلامپیروانی و بعد مجددا خدادادعزیزی، باز هم در جایگاه ششم ایستاد و راهی به لیگ برتر نیافت؛ البته این تیم در این سالها بیشتر از اینکه مشکل فنی داشته باشد، مشکل مالی و مدیریتی و حتی مالکیتی داشت.
فصل ۱۳۹۳-۱۳۹۲ بار دیگر بحث مالکیتی باشگاه اوج گرفت و بازهم شورای محترم پنجنفره ورزش استان به ماجرا ورود کرد و در دعوای مالکیتی وفایی و عباسی، حق را به اولی داد! بعد عباس چمنیان بهعنوان مربی انتخاب شد، اما پس از مدتکوتاهی وی توسط وفایی عزل شد تا اینبار ادارهکل ورزشوجوانان استان بهعنوان مدعی مالکیت وارد این کلاف سردرگم شود و از این تاریخ، ابومسلم دوشقه شد تا دو تیم، همزمان با یکنام با دو مربی در دو مکان تمرین کنند، اتفاقی که دستمایه طنز و تمسخر فوتبال مشهد شد.
داستانی که سرانجام با شکست ادارهکل به پایان رسید، اما باعث فراریشدن بازیکنان و فرصتسوزی کامل شد تا یک تیم ضعیف و بدون پشتوانه مسئولان استان روانه مسابقات شود، آنهم درحالیکه سه هفته از شروع رقابتها گذشته بود. بیپولی و بیوفایی وفایی در اجرای تعهدات، کار خداداد و تیم جوانش را به چنان وضعی نشاند که آخرش به سقوط به دسته پایینتر ختم شد و پایان ماجرا را هم که همه میدانیم، ایراد به نام ابومسلم و حذف برای همیشه از تاریخ فوتبال.
حالا پس از ۱۰ سال تیمی به نام ابومسلم ثامن شکل گرفته، تیمی که در دستهسوم باشگاههای ایران توپ میزند و در نخستین مسابقه، ۲۵ هزارنفر برای دیدنش به ورزشگاه آمدند، آنهم در روزی که تابوی حضور بانوان در ورزشگاههای مشهد هم شکست، تیمی که به اذعان همه کارشناسان از بعد فنی ضعیف و دارای نواقص فراوان است، اما همین تیم توانسته است از مشهدیها دلربایی کند؛ مسئلهای که چرایی و چگونگی آن میتواند یک موضوع جذاب و البته چالشی باشد.
* این گزارش شنبه ۲۲ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۶۵۰ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.
